ژان باتیست سیمئون شاردن[1]، نقاش فرانسوی، پسر یک کابینت ساز در پاریس سال 1699 به دنیا آمد و تا پایان عمر به ندرت شهر را ترک کرد.
او شاگرد یا دستیار نوئل کواپل[2]ـ نقاش، طراح فرانسویـ و ژان باتیست وان لو[3]ـ چهرهنگار و نقاش تزیینیـ بود. آثار اولیهاش با پردههای طبیعت بیجان استادان هلندی سده هجدهم شباهت زیادی داشت.
کار شاردن با نقاشی رکوکو که بر هنر فرانسه قرن هجدهم تسلط داشت، اشتراک چندانی نداشت. در زمانی که نقاشی به عنوان عالیترین طبقهبندی برای هنر عمومی در نظر گرفته میشد، موضوعات انتخابی شاردن به عنوان مقولههای فرعی در نظر گرفته میشدند، او طبیعت بیجانهای ساده و در عین حال با بافتی زیبا را دوست میداشت و با حساسیت به نقاشی پرداخت.
شاردن ضمن کوشش برای بازتاباندن ارزشهای ژانژاکروسو[4]، که بسیاری از ملتها آنها را مطالعه کردند و با آنها آشنا شدند، عاملی بسیار مهم در فاصله گرفتن هنرمندان از حساسیت رکوکو در هنرها و شکلگیری یک ذوق جدید برای پذیرش هنر «طبیعی» در مقابل هنر ساختگی و سطحی و سبکمغزانه بود. وی رفته رفته نگاه خود را به زندگی مردان و زنان عادی روزگار خویش معطوف کرد و صحنههای نظربرانگیز و نکتهداری از زندگی آنها را میکشید که میتوانست در قالب یک داستان بسط یابد.
ژان باتیست شاردن بر خلاف دیگر هنرمندان پرتره که از طبقه بورژوازی آن زمان نقاشی میکشیدند، با نقاشی از مردم عادی توانست حتی حمایت لویی پانزدهم را داشته باشد. نقاشیهای او توجه بسیاری از مردم را حتی در مکانهایی که انتظارش را نمیرفت به خود جلب کرد.
ارزش هنر واقعگرایانه و جدی او در دورانی که آثار ساختگی و سبکسرانه بوشه[5] و فراگنار[6] مقبول بود، به درستی شناخته نشد. با این حال وقتی موضوعهای آثارش به دست چاپگران در میان مردم رواج یافت، او را به عضویت آکادمی فرانسه برگزیدند. تمایز خردگرایی شاردن از فردگرایی واتئو[7] و سایر نقاشان رکوکو آشکار است. شاردن در برابر حالت روان و پرتحرک هنر رکوکو بر مضمون دوام و استمرار تاکید میکند. حتی رنگهایش آرام و ملایم است چه بسا کارهای او، در مقایسه با نقاشیهای پر درخشش واتئو، تا رو بیرنگورو به نظر میرسد ولی اگر اصل آنها را ببینیم بیدرنگ استادی نامحسوس را در تدرج ظریف و دقیق رنگ مایه ها و کمپوزیسیون ساده و طبیعی صحنه کشف میکنیم که او را در جایگاه یکی از پر جاذبه ترین نقاشان قرن هجدهم قرار میدهیم. به گفته دنی دیدرو[8] لایههای ضخیم رنگ به ترتیب یک لایه روی لایه پیشین، هر لایه با گذشتن از صافی لایه بالایی و پدید آوردن جلوهای آن چنانی اثر را خلق میکند. ضربههای قلموی شاردن هم وزین اند هم آرام و همین اسلوب اوست که به هر شی وزن و مکان میدهد و گاه نقاشی را مجاز میدارد تا بر ذات و جوهر شی دست یابد. شاردن به شیوه خاص خود شاعر چیزهای پیش پا افتاده و استاد تفاوتهای مختصر در آنهاست.
اگرچه شهرت ابتدایی ژان باتیست شاردن برای نقاشی از حیوانات و میوهها بود اما در دهه 1730 ظروف آشپزخانه هم در آثارش پدیدار شدند. به زودی فیگورها هم به صحنههای آثار وی راه یافتند. در هر صورت ترکیببندیهای او شامل کودکان نیمه قد و خدمتکاران آشپزخانه در لحظات تامل و اندیشیدن به چیزی میشد. این صحنههای محقر و ساده، فعالیتهای روزمره که خود منبعی مستند برای سطحی از جامعه فرانسه محسوب میشود که تا آن زمان ارزش نقاشی کردن نداشتند. ازین حیث شاردن به ورمیر[9] نقاش هلندی شباهت داشت که حالت شاعرانه صحنهای از داخل یک خانه را احساس میکند و آن را در تابلوی خود انعکاس میدهد، بی آنکه به دنبال تلمیحات نکتهدار باشد. او با مصور کردن این طرز فکر در صحنههای زندگی روزمره، همان سلامت و درستی و همان وارسی دقیق را که میتوان در هنر پوسن[10] مشاهده کرد، گواهی میدهد. قیاس کار او با کار پوسن به این معنی نیست که وی را یک نقاش کلاسیگگرا به شمار آوریم. وجه تشابه این دو را در خردگراییشان باید جست: شاردن واقعیت روزمره و نه همچون پوسن واقعیت تاریخی و باستانی را تابع ترکیببندی کاملا حساب شده میکند.
[1] Jean-Baptiste Simeon Chardin (1699- 1779)
[2] Noel-Nicolos Coypel (1690-1734)
[3] Jean-Baptist Van Loo (1684-1745)
[4] Jean-Jacques Rousseau (1712-1778)
[5] Francios Boucher (1703-1770)
[6] Jean- Honore Fragonard (1732-1806)
[7] Antoine Watteau (1684-1721)
[8] Denis Diderot (1713-1784)
[9] Johannes Vermeer (1632- 1675)
[10] Nicolas Poussin (1594- 1665)
هنر در گذر زمان، هلن گاردنر، مترجم محمدتقی فرامرزی، تهران، کاوشپرداز، 1393.
در جستجوس زبان نو، رویین پاکباز، تهران، موسسه انتشارات نگاه، 1369.
تاریخ هنر، ارنست گامبریج، ترجمه علی رامین، تهران، نشر نی، 1379.
دایرهالمعارف هنر، رویین پاکباز، تهران، فرهنگ معاصر، 1378.
https://www.jean-baptiste-simeon-chardin.org/