سورئالیسم شیوه و جنبشی که منشا آن را در ادبیات میدانند و توسط آپولینر1 شاعر فرانسوی بکار برده و سپس وارد هنرهای تجسمی و در پی ایجاد شکاف در دادائیسم2 و با ارایه نظریههای آندره برتون3 در سال 1924 آغاز شد.
وی سورئالیسم را اینگونه تعریف و اولین بیانیه را صادر میکند:” اسم مذکر، حرکت خود به خودِ صرفا روانی که هدف از آن بیان شفاهی یا کتبی عملکرد تفکر است. تفکر تحمیل شده در غیاب هرگونه عنصر بازدارندهی ناشی از عقل و در خارج از قلمرو هرگونه پیشپنداشت زیبایی شناختی یا اخلاقی. در فرهنگ فلسفی، سورئالیسم بر شالوده اعتقاد به وجود شکلهایی از تداعی ناشناخته، قدرت یکهتاز رویاپردازی و فعالیت بیغرضانهی تفکر در واقعیتی فراتر است. سورئالیسم به نابودی دائمی تمام دیگر مکانیسمهای روانی و نشستن خودش به جای آنها در حل مسائل اصلی زندگی منجر میشود.4”
ویژگیهای این جنبش در حوزه نقاشی را میتوان در آثار دالی5، آرپ6، ماکس ارنست7 و میرو8 بهتر از ادبیات یافت که بر دو نوع است؛ قرارگیری چیزهای غیر متجانس در کنار هم، نظیر آثار دالی و دیگری ترسیم خطها و شکلهای رنگی تحت تاثیر تصویرهای ذهنی مانند آثار میرو و آرپ.
بنابر تعریف برتون از سورئالیسم، هدف این جنبش را میتوان آفریدن واقعیتی دانست که هنرمند خود را از زیر نظارت عقل و هدایت اراده بیرون آورده و از قوانین و محدودیتها رها گشته، در حالت رویازدگی و نیمه هوشیار یا داروزدگی، به ارایه جلوههای تصادفی و نوظهور برای بیان خود میپردازد.
سورئالیستها تحت تاثیر اندیشههای فروید بودند، آنها نقاشی و طراحیهای عجیب بیماران روانی را که در معرض دید عموم قرار میگرفت، تنها مدارک پزشکی نمیپنداشتند.
این جنبش به دو تن از هنرمندان مدیون است؛ مارسل دوشان9 که در سال 1927 به اروپا بازگشت و آلبرتو جاکومتی که در سال 1930 به آنها پیوست.
اوج آن در دهه 1930 شکل گرفت و دومین بیانیه سورئالیستی توسط برتون در همین سال با این مفهوم گفته شد:” برای ذهن، نقطه خاصی وجود دارد که از آن پس زندگی، مرگ، عنصر واقعی و تخیلی، گذشته و آینده، گفتنی و ناگفتنی، بلند و کوتاه دیگر تضاد بهشمار نمیروند.10”
سورئالیسم صحنهی نمایش شاعرانهی مانوس شدن انسان با جهان درونیاش بود. به دلیل آنکه فردگرایی و انزوا، هسته مرکزی این جنبش بهشمار میرفت، هنرمندان در درجه اول میکوشیدند به عنوان فرد مطرح شوند تا به عنوان جمع.
در نهایت شروع جنگ در سال 1939، پایان عمر این جنبش را پیش خواند و نیمی از هنرمندان به ایالات متحده مهاجرت کرده و در آنجا بذر هنر امریکایی بعد از جنگ جهانی دوم را کاشتند و عدهای نیز در اروپا ماندند.
1 Guillaume Apollinaire (1880-1918)
2 Dadaism جنبشی اعتراضی در زوریخ، علیه همه نهادها و ارزشهای مرسوم، که حتی خود هنر را نیز به ریشخند گرفت. عنوان آن را از یک واژهنامه آلمانی- فرانسه به معنای اسب چوبی بچهها انتخاب کردند. سورئالیسم از درون آن رخ نمود.(پاکباز، رویین، دایرهالمعارف هنر،تهران، فرهنگ معاصر،1389)
3 Andre Berton(1896-1966)
4 ارناسن، اچ هاروارد، تاریخ هنر نوین، ترجمه محمدتقی فرامرزی، تهران، نگارستان کتاب، 1389، صفحه 321.
5 Salvador Dali (1904-1989)
6 Hans Arp (1886-1966)
7 Max Ernst (1891-1976)
8 Joan Miro (1893-1983)
9 Marcel Duchamp (1887-1968)
10 ارناسن، اچ هاروارد، تاریخ هنر نوین، ترجمه محمدتقی فرامرزی، تهران، نگارستان کتاب، 1389، صفحه322.
ـ پاکباز، رویین (1389)، دایرهالمعارف هنر: نقاشیومجسمهسازیوگرافیک، تهران: فرهنگ معاصر.
ـ لوسیاسمیت، ادوارد (1389)، مفاهیم و رویکردها در آخرین جنبشهای هنری قرن بیستم، علیرضا سمیعآذر، تهران: نشر نظر.
ـ گامبریج، ارنست(1379)، تاریخ هنر، علی رامین، تهران: نشر نی.
ـ بکولا، ساندرا(1387)، هنر مدرنیسم، رویین پاکباز و..] و دیگران [، تهران:فرهنگ معاصر.
ـ پاکباز، رویین(1389)، در جستجوی زبان نو، تهران: موسسه انتشارات نگاه.
ـ آرناسن، اچ هاروارد(1389)، تاریخ هنر نوین، محمدتقی فرامرزی،تهران:نگارستان کتاب.
ـ عبدالناصر، گیوقصاب(1379)، چند کلمه درباره آلبرتو جاکومتی، زمانه و آثارش: با یک تماس کاردک من، در غبار ناپدید میشود، مجله هنرهای تجسمی، شماره8.
ـ قره باغی، علی اصغر(1380)، آلبرتو جاکومتی، رژیم غذایی مدرنیسم، مجله گلستانه، شماره 33.
ـ Artists on art, Dore Ashton, 1985, new York.