بین جنگ جهانی اول و دوم، چند سالی از نقاشی دور ماند. آمبروا وولار[1] یگانه دلال آثار روئو بین سال های 1917 تا زمان مرگ وولار یعنی 1939 بود. در ازای کارگاه و دستمزد، ژرژ روئو دست به خلق آثار گرافیک و چاپ دستی زد. سیاه قلم های تیزابی و باسمه های آبرنگ که مضمون آنها درد و رنج و وحشت ناشی از جنگ و امید و نجات بودند و در کنار آنها به صورت محدود نقاشی های مذهبی ادامه داشت.
هدف وولار تنها حمایت از هنر و هنرمندان نبود بلکه سعی داشت روئو را به سزان دوم تبدیل کند، در این راه از هیچ تلاشی برای دستیابی به منافع و سود شخصی خود فروگذار نمی کرد.
ژرژ روئو بعد از گذشت چندین سال به نقاشی بازگشت و با موضوعات گذشته این بار به شیوه ای خاص روبرو شد.
مضامین برگرفته از انجیل بود؛ زندگی مسیح، حواریون، به صلیب کشیده شدن مسیح و دلقکها و زنان هم به آثارش بازگشتند، این بار خط های مرزی ضخیم تر و رنگها شدیدتر از قبل شد به گونه ای که بیش از پیش یادآور شیشه های منقوش قرون وسطی بود.
گرگ و میش (شفق)[2] یکی از مناظر کتاب مقدس است که این هنرمند بین سالهای 1929 و 1939 به اتمام رسانده است. اگرچه عنوان نقاشی به یک داستان خاص اشاره نمی کند، اما چهره های اصلی که در زیر آسمان تاریک با درهای بسته مواجه می شوند ، می توانند سن ژوزف و مریم[3] باشند که به دنبال پناهگاهی در بیت لحم[4] هستند تا مسیح را به دنیا آورد.
به نظر می رسد روئو، دلقک ها را به دلیل جدا شدن خود از امور دنیوی و به عنوان شاهدان فساد بورژوازی به تصویر در می آورد. دلقک های او اغلب برای بشریت گریه می کنند.
اثر دیگر او پادشاه پیر است. این اثر در سال 1916 کشیده شد اما به مرور زمان در ساختار تغییراتی ایجاد شد که اثر به انتزاع نزدیکتر و لایه های رنگی از پس لایه های ضخیم و خشن رویی به سبک رامبراند[5] مشخص است.
در نقاشی های مذهبی اثری از بزرگنمایی و توجه ویژه به حالت مقامی مسیح با دیگر افراد درون اثر نیست سعی در رعایت یکپارچگی و همسان سازی انسان و انسانیت دارد.
در دهه پایانی از دوره کاری روئو، سبزها و زردها در کنار باقی رنگ ها قرار گرفتند.
در طول دوره کاری خود با آنکه زمینه های مختلف از جمله نقاشی، چاپ و لیتوگرافی را تجربه کرد اما در استفاده از رنگ، نقاش جسوری نبود. پالت رنگی او از معدود رنگهای مکمل فراتر نرفت. موضوع وی با تاکید بیشتر بر رستگاری همراه بود.
بر خلاف ماتیس به جای به تصویر کشیدن سرزندگی و نشاط، زشتی و محرومیت را به تصویر کشید تا بیننده را به زشتی و بی عدالتی حاکم بر اجتماع سوق دهد.
او ضمن تایید استقلال حاکمیت زیبایی شناسی معتقد بود معنای مذهبی باید از عناصر مادی فراتر رود.
شاید روئو کمترین تاثیر را در روند تاریخ هنر داشته باشد، اما او و بسیاری از نقاشان هم عصرش با عدم تقلید طبیعت به اصطلاح “بیان” یا ” اکسپرسیون” دست یافتند. همان اصطلاحی که نقاشان در آلمان به شیوه ای دیگر به آن دست یافتند.
[1] Ambroise Vollard (1866-1939)
[2] Twilight
[3] saint joseph and mary
[4] Bethlehem
[5] [5] Rembrandt Harmenszoon van Rijn (1606-1669)
منابع
- در جستجوی زبان نو، رویین پاکباز، تهران: انتشارات نگاه، 1369
- تاریخ هنر نوین، یورواردورهاروارد آرناسن، ترجمه محمد تقی فرامرزی، تهران: نگارستان کتاب 1389
- دایره المعارف هنر، رویین پاکباز، تهران: فرهنگ معاصر 1378
- قره باغی، علی اصغر، 1380، ژرژ روئو تصویرگر وجوه تاریک و اندوهبار جهان، گلستانه، شماره 32
- https://www.britannica.com/biography/Georges-Rouault
- https://www.moma.org/artists/5053
- https://www.tate.org.uk/art/artists/georges-rouault-1876