مجسمهسازی در قرن بیستم
در مجسمهسازی سده بیستم،آنچه به چشم میخورد خیالپردازی است که موضوع اصلی یعنی سر و پیکره آدمی همواره با سادهنمایی یا دستکاری کوبیستی دچار تغییر و در نهایت عنصری در آثار باقی میماند تا مخاطب با دیدن آن پی به ظاهر انسانی ببرد.
به گفته ارنست گامبریج1، آلبرتو جاکومتی یکی از نخستین اعضای سورئالیستها و حتی یکی از نامدارترین مجسمهسازان مدرن است که موضوع آثار وی تا پایان عمر، انسان و سرنوشت او بود و همواره سعی بر به تصویر کشیدن نمادهای بصری جدا افتاده از محیط اطراف را داشت، بطوریکه در آثارش بحران وجودی مردم اروپا با نوعی بیواسطگی استثنایی بیان میشود.
جاکومتی، کسی که جهان هنر از او به عنوان یک هنرمند پیروز یاد میکند، اما وی خود را شکست خورده میانگاشت و همواره در تلاش بود تا آنچه را میبیند، خلق کند.
1 Ernst Gombrich (1909-2001)
ـ پاکباز، رویین (1389)، دایرهالمعارف هنر: نقاشیومجسمهسازیوگرافیک، تهران: فرهنگ معاصر.
ـ لوسیاسمیت، ادوارد (1389)، مفاهیم و رویکردها در آخرین جنبشهای هنری قرن بیستم، علیرضا سمیعآذر، تهران: نشر نظر.
ـ گامبریج، ارنست(1379)، تاریخ هنر، علی رامین، تهران: نشر نی.
ـ بکولا، ساندرا(1387)، هنر مدرنیسم، رویین پاکباز و..] و دیگران [، تهران:فرهنگ معاصر.
ـ پاکباز، رویین(1389)، در جستجوی زبان نو، تهران: موسسه انتشارات نگاه.
ـ آرناسن، اچ هاروارد(1389)، تاریخ هنر نوین، محمدتقی فرامرزی،تهران:نگارستان کتاب.
ـ عبدالناصر، گیوقصاب(1379)، چند کلمه درباره آلبرتو جاکومتی، زمانه و آثارش: با یک تماس کاردک من، در غبار ناپدید میشود، مجله هنرهای تجسمی، شماره8.
ـ قره باغی، علی اصغر(1380)، آلبرتو جاکومتی، رژیم غذایی مدرنیسم، مجله گلستانه، شماره 33.
ـ Artists on art, Dore Ashton, 1985, new York.