کریس اوفیلی Chris Ofili در سال 1968 در منچستر به دنیا آمد. او در کالج تامساید[1] و سپس در مدرسه هنر چلسی[2] و کالج سلطنتی هنر[3] لندن تحصیل کرد. در جوانی بسیار موفق بود، تنها در 30 سالگی اولین هنرمند سیاه پوستی بود که جایزه معتبر ترنر را برد. در 2003 در ونیز نماینده بریتانیا بود. سالها در لندن زندگی و کار کرد اما اکنون بین کارائیب، لندن و نیویورک مشغول به خلق اثر است. در سال 2017 نشان CBE به دلیل خدماتش به هنر را دریافت کرد.
وقتی 23 ساله بود برنده بورس تحصیلی شد که به او اجازه داد تا از زیمباوه افریقا دیدن کند. در این مدت از نقاشی های غار باستانی شگفت زده شد و مجذوب مدفوع فیل و گردی آن شد و مقداری از آن را با خود به کارگاهش برد. حتی از مدفوع فیل به عنوان پایه های آثار هنری خود استفاده کرد.
کریس اوفیلی در آثار خود از رزین، مهره، رنگ روغن، مدفوع فیل و عکس هایی از مجلات به عنوان عناصر نقاشی استفاده می کند که برای عده ای منزجر کننده است و برای عده ای دیگر وادار کردن به تفکر دوباره به ارزش ها و هنجارهاست .
او از موسیقی هیپ هاپ و جاز هم الهام می گیرد که مرتبط با فرهنگ و جشن های سیاه پوستان است، در واقع سعی او در به تصویر کشیدن چیزی شبیه موسیقی است. تصاویر ستارگان موسیقی سیاه پوستان را ازمجلات بریده و در نقاشی های خود استفاده می کند، تا بدین ترتیب هم از استعداد آنها تجلیل کند و هم ارتباط نقاشی خود با آثار آنها را بیان کند.
در برخی آثار مانند 30 پرتره از زنان سیاه پوست سعی اوفیلی برای معرفی تنوع هویت سیاهان قابل دیدن است. مدل های متنوع مو و لباسهای افریقایی که از جنبه های دیگری مانند نژادپرستی هم به آن می پردازد.
کریس اوفیلی در سال 1998 در تابلوی No woman, No cry اشاره دارد به یکی از آهنگ های Bob Marley که مستقیما به نژادپرستی می پردازد. در این تصویر زن را به گونه ای به تصویر می کشد که اشک روی صورتش جاری است و درون هر قطره عکسی از پسرش است که اشاره به Doreen Lawrence می کند که در سال 1993 پسرش Stephen Lawrence قربانی یک حمله نژادپرستانه شد و تحقیقات نشان داد که پلیس هم به دلیل مسائل نژادپرستی از تحقیقات درست و کافی سرباز زده است.
کریس اوفیلی در سال 2005 به ترینیداد و توباگو[4] در کارائیب رفت و تولید آثار با مدفوع فیل را متوقف کرد. به تولید آثاری با استفاده از رنگ آبی پرداخت. او می گوید هیچ وقت دوست نداشت از رنگ آبی استفاده کند، زیرا قدرت رنگ آبی باعث می شود توجه از باقی رنگها کم شود. او در این سری از آثار، آن قدرت غیر معمول را به نمایش می گذارد. با ایجاد لایه ای از رنگ آبی روی پس زمینه ای نقره ای به نقاشی ها درخشش مهتابی می بخشد. همین امر سبب می شود بیننده برای مدت طولانی به آنها نگاه کند تا تمام جزییات را ببیند، مانند زمانی که در اتاق تاریک هستید و آرام آرام با عادت کردن به تاریکی به جزییات اتاق پی می برید.
[1] Tameside college
[2] Chelsea of Art
[3] Royal College of Art
[4] Trinidad and Tobago
منابع
tate.org
davidwrinner.com
moma.org