دنی دیدرو در بررسی و نقد سالن 1763 نقاشیهای طبیعتبیجان ژان باتیست شاردن و طبیعتگرایی در نقاشی را با عبارات زیر ستوده بود: «نقاشیهای کوچک بسیاری در سالن از کارهای شاردن به نمایش گذاشته شدهاند که تقریبا در همگی آنها چند میوه و قاشق و چنگال برای غذاخوری مجسم شدهاند. این خود طبیعت است. اشیا به حالت برجسته از سطح بومها دیده میشوند و به قدری واقعی هستند که چشمان بیننده را فریب میدهند… برای نگرستین در نقاشیهای هنرمندان دیگر احساس میکنم به یک جفت چشم دیگر نیاز دارم اما برای نگریستن در نقاشیهای شاردن کافی است همان چشمانی را که طبیعت به من ارزانی داشته است نگه دارم و درست به کار ببرم.» شاردن در طبیعتبیجانهایش، اشیا را از حالت عادی به حالت متعالی ارتقا میدهد، او با دو سیب و یک قابلمه مسی و یک کوزه گلی موضوعی رضایتبخش میسازد و از زیباییهای شکلی، مضمونی بکر میآفریند. نقاشیهای ساده و حتی واضح از وسایل معمول خانه و توانایی عجیب و غریب در به تصویر کشیدن معصومیت کودکان از ویژگیهای آثار شاردن است.
صحنههایی آرام از زندگی خانوادگی نقاشی کرد، که فرصتی بود برای ستایش از خوبیهای بیپیرایه مردم عادی به ویژه مادران و کودکان کم سن و سال، که از دیدگاه روحیه شغل و محیط زندگیشان از زمین تا آسمان با جامعه فاسد فاصله داشتند. شاردن در پرده دعای پیش ازغذا بیننده را به درون اتاقی محقر هدایت میکند که درآن یک مادر و دو دخترش در لحظات پیش از شام خوردن نشان داده شدهاند. حالت روانی، با نورپردازی خاموش و رنگ چشم نواز و با تک تک اجزا دقیقا طراحی شده نقاشی بیجان که فرسودگی و کهنگی سطوحشان از تاریخچه حضورشان در خانوادهای محقر سخن میگوید سازگاری دارد. بیننده شاهد لحظهای سرشار از آموزش اجتماعی است که در آن مادر و دختر بزرگتر بر چگونگی شکرگزاری ساده خواهر کوچک تر و اجرای آیین دینی یاد شده پیش از شام خوردن نظارت میکنند .سادگی این ترکیببندی جذابیت آرام این صحنه را با آن سه پیکره برجستهنمایی شده بر پس زمینه تاریک دوچندان میکند.
دمیدن حبابها کاملا پیامد طبیعی سبک نقاشی هلندی است و نمادهای گذر عمر به کرات در سنت طبیعتبیجان دیده میشود. حباب بیعیب، در فقط یک لحظه، نماد کوتاهی زندگی است که به عنوان یکی از مضامین اصلی نقاشی به کار گرفته میشود. به هر ترتیب شاردن راهی جذاب و دوست داشتنی را برای ارسال پیامش به مخاطب برگزیده است. از آنجا که بازی یک مضمون معمول در کار شاردن بود، او دو کودک را به تصویر میکشد، پسری بزرگتر که ممکن است به احتمال زیاد در حال تعلیم پسر کوچکتر باشد و پسر کوچکتر مشتاقانه او را نگاه میکند. بر خلاف اغلب نقاشیهای رکوکو پیکرهها در این کار بیشتر در ابعاد طبیعیاند تا کوچک و ابعاد آنها درک ما را از واقعیت تحت تاثیر قرار میدهد. این مقیاس، امکان این را که ما ممکن است روزی با صحنهای مشابه در دنیای خودمان برخورد کنیم، تقویت میکند.
در آثار ژان باتیست شاردن گویی زمان باز میایستد، هیچ چیز نمیجنبد: کدبانویی برای همیشه زنبیلی دردست دارد، پسری برای همیشه درحبابی میدمد و زنی برای همیشه ظرف میشوید. اما اگر شاردن سبکسری روکوکو را پس میزند، گرفتار اخلاقگرایی زیاده نمایان هوگارت[1] نیز نمیشود. او هیچ پند اخلاقی نمیدهد و زندگی را در چیزهای میبیند که عمیقا صمیمی، ساده، بیپیرایه و موقرند.
در سالهای پایانی عمر بینایی او ضعیف شد و نقاشیهایی با پاستل انجام داد که شامل سلف پرتره ها و نقاشی از همسرش است.
امروزه نقاشیهای شاردن در موزه لوور و دیگر موزههای معتبر جهان نگهداری میشود. شاردن بر هنر عصر مدرن اثرگذار بود.
پسر نیمه قد که که در حباب میدمد اثر ادوارد مانه[2] یا یا طبیعتبیجان های پل سزان[3] مدیون آثار شاردن هستند .
ژان باتیست شاردن یکی از تحسینشدهترین نقاشان توسط هنری ماتیس[4] بود. زمانی که ماتیس دانشجوی هنر بود برای یادگیری از 4 اثر شاردن در موزه لوور نمونهبرداری و کپیبرداری میکرد.نقاشانی نظیر چایم سوتین[5]، ژرژ براک[6] و جورجیو موراندی[7] برای طبیعتبیجانهای خود از شاردن الهام گرفتهاند.
در سال 1999 لوسین فروید[8] چندین نقاشی و حکاکی از اثر خانم معلم جوان شاردن کپی کردهاست.
هنر در گذر زمان، هلن گاردنر، مترجم محمدتقی فرامرزی، تهران، کاوشپرداز، 1393.
در جستجوس زبان نو، رویین پاکباز، تهران، موسسه انتشارات نگاه، 1369.
تاریخ هنر، ارنست گامبریج، ترجمه علی رامین، تهران، نشر نی، 1379.
دایرهالمعارف هنر، رویین پاکباز، تهران، فرهنگ معاصر، 1378.
https://www.jean-baptiste-simeon-chardin.org/
[1] William Hogarth (1697-1764)
[2] Edouard Manet
[3] Paul Cezanne
[4] Henri Matisse
[5] Chaim Soutine
[6] George Braque
[7] Giorgio Morandi
[8] Lucian Freud