در ادامه بررسی آثار تئودور ژریکو باید به سفر او به انگلستان اشاره شود.
بعد از به نمایش درآمدن کلک بازماندگان کشتی مدوسا به انگلستان سفر کرد. اگرچه این سفر فرصت مناسبی بود تا به علاقهی شخصیاش که همان اسب بود، مشغول شود، اما نمیتوانست از وضعیت لندن آن دوران چشمپوشی کند، شهری کثیف و مملو از جمعیت که به محلههای مختلف تقسیم میشد و با گسترش محلهها، نظافت به کاری دشوار بدل گشت و زبالهها در گوشهای از خیابان رها شده، چاه فاضلاب در منطقههای فقیرنشین دیر به دیر تخلیه میشد، هنوز در بسیاری از این محلهها از سرویس بهداشتی مشترک استفاده میشد و این مسائل موجب شیوع بیماریهای واگیردار شد.همه این عوامل به گسترش بیماری های روحی و روانی، ناامیدی از زندگی و فقر دامن زد و جرم و جنایت بالاگرفت، به دنبال آن کارگران و دستفروشان خیابانی و همچنین صحنههای اعدام در ملاعام بیشتر شد.
مشاهده وضعیت شهر و تاثیری که بر افراد آن جامعه میگذارد، به چهره شخصیتهای آثار آتی تئودور ژریکو وارد شد. نکتهی قابل تامل دیگر آن است که او به واسطه بازگشت از سفر، مشکلات مالی و چند سانحه سوارکاری در طول اقامت در انگلستان، بیماری روحی و حس ناامیدی را تجربه کرد، پس به طراحی و مطالعهی چهرهها و بیماران روانی، افراد با عقبماندگی ذهنی، افراد ناتوان و پیران درحال مرگ و همچنین سرهای جدا شده در صحنههای اعدام پرداخت. در این آثار نیز جنبههای بیمارگونه، مرگ و دیوانگی رمانتیکها را به تصویر میکشد، چرا که رمانتیکها همچون پزشکان زمان معتقد بودند اثرات بیماری روانی به خصوص حالت دیوانگی و لحظه مرگ در مواجهه با فرد مبتلا قابل خواندن است و کاوش عقل و ذهن یکی از ویژگیهای این دوران محسوب میشد.
اثر” زن دیوانه[1]” درسال 1822، زنی را نمایش میدهد که افکار او در دوردستها سیر میکند، جایی که برای افراد سالم ناشناخته است. ذهن او قادر به درک واقعیت و توهم از یکدیگر نیست. ظاهر زن از بیماری خود به بیننده خبر میدهد. او که گویی لباس بیمارستان به تن دارد، رشته موهای خاکستری از زیر کلاه سفید بیرون زده، چین و چروکها به همراه پوستی با رنگ زردی ناسالم، صورت را پوشانده، چشمان متورم محروم از شور زندگی با حالتی هیپنوتیزم گونه و خونسردانه که به بیرون از تابلو خیره شدهاند، لبهایی کشیده به مانند لبخندی، گویی با موجودی درونی درگیر است، که همنشینی رنگهای سبز و قهوهای با تیرگی و روشنیها، پرتره درون اثر را برجسته و کاملاً واضح نمایان میکند.
تئودور ژریکو با زن دیوانه و این گونه آثار سعی در به تصویر درآوردن ترس آدمی برای از دست دادن روان خود و بیان تجربیات درونی افراد بیمار داشته، نه لزوما بیان مظاهر بیرونی بیماریهای روانی.
آثاری ازاین دست مدرک قابل توجهی از ارتباط جامعه فرانسه و علوم روانپزشکی درقرن نوزدهم را نشان میدهد که آرام آرام دیدگاهها نسبت به آن دچار دگرگونی وبه عنوان بیماری محسوب شد و به تاسیس بیشتر بیمارستانهای روانی انجامید.
[1] Insane woman/ The madwoman/Monomania of Envy/ The Hyena of the Salpetriere
منابع
- دانشنامه سیاسی( فرهنگ اصطلاحات و مکتبهای سیاسی)،داریوشآشوری، تهران: انتشارات مروارید(1390)
- تاریخ هنر نوین، یورواردورهاروارد آرناسن، ترجمه محمد تقی فرامرزی، تهران: نگارستان کتاب(1389)
- دایرهالمعارف هنر، رویین پاکباز، تهران: فرهنگ معاصر(1389)
- هنر در گذر زمان، هلن گاردنر، محمدتقی فرامرزی، تهران: کاوشپرداز(1394)
- در جستجوس زبان نو، رویین پاکباز، تهران: انتشارات نگاه(1389)
- مبانی روشنگری در اندیشههای روسو، علی کرباسیزاده و فاطمه سلیمانی دهنوی، مجله حکمت و فلسفه، شماره 16(1387)
- هنر مدرنیسم، ساندرا بکولا، ترجمه رویین پاکباز… ] و دیگران [، تهران: فرهنگ معاصر (1390)
- تفتیش عقاید، دبورا بکراش، ترجمه مهدی حقیقتخواه، تهران: ققنوس(1387)
- تاریخ تمدن، ویلیام جیمز دورانت، ترجمه احمد آرام… ] و دیگران [، جلد پنجم(رنسانس)، تهران: اقبال، فرانکلین(1337)
- https://www.louvre.fr/en/oeuvre-notices/raft-medusa
- https://www.louvre.fr/en/oeuvre-notices/opening-doors-spanish-inquisition