اویویند فالستروم[1]
نقاش، فیلمساز، مستند ساز پرکار متولد 1928 در سائوپائولو[2] برزیل. آغاز دهه 1930، دهه ای که مسلک های اشتراکی همچون ناسیونالیسم نژادی، سوسیالیسم انقلابی[3] و برنامه ریزی دولتی در غرب گسترش یافت. او تا سال 1939 در برزیل زندگی کرد. در سن 10 سالگی به سوئد سفر کرد تا تابستان را در کنار خانواده سپری کند. شروع جنگ جهانی[4] دوم باعث شد فالستروم نتواند به برزیل برگردد و تا پایان جنگ در این کشور ماند. در این دوره، فالستروم به دلیل درخواست دولت برای خدمت سربازی، تابعیت سوئدی را پذیرفت. پس از جنگ جهانی دوم، تحصیلات عالی خود را در دانشگاه استکهلم در سال 1952 آغاز کرد، سپس سفر به اروپا، برگزاری تئاتر و شعر، ترجمه و روزنامه نگاری برای مطبوعات سوئد و سپس نویسندگی وفعالیت در حوزه نقد آغاز شد.
اولین نمایشگاه انفرادی وی در سال 1953 درفلورانس برگزار شد، یکسال بعد مقاله ای از او درمورد کمیک به عنوان هنر در روزنامه سوئدی انتشار یافت.
در سال 1956 فالستروم به پاریس نقل مکان کرد و به مدت سه سال در آنجا زندگی کرد . در سال 1960 با باربرو اوستلین[5]، نقاش سوئدی ازدواج کرد.
در سال 1961 به نیویورک، شهری که که تا پایان عمر محل زندگی وی بود، رفت. در ساختمانی زندگی کرد که محل زندگی جاسپر جونز بود و ارتباطش با هنرمندان آوانگارد امریکایی بیشتر شد و در استودیو قدیمی رابرت رائوشنبرگ مشغول به کار شد، مکانی برای شروع تولید مستند.
در سال 1962 در نمایشگاه رئالیست های جدید در گالری سیدنی جنیس در نیویورک شرکت کرد. آثار او در سال 1964 در بینال ونیز گنجانده شد.
اویویند فالستروم پس از رفتن به امریکا، راهپیمایی خیابانی سازماندهی شده در سال 1966 را پوشش داد این راهپیمایی متشکل ازهفت نفر در خیابان پنجم نیویورک که پلاکاردهایی حمل می کردند، شش عکس از کمدین آمریکایی باب هوپ[6] ویکی تصویر رییس حزب کمونیست چین، مائو تسه تونگ [7]را حمل می کردند. در کنار موسیقی متن صدای باب فاس[8]، شخصیت رادیویی به گوش می رسد که از رهگذران می پرسد، «آیا خوشحال هستید؟» رابطه بین دو تصویر نمادین حاوی گفتمان انقلابی ظریفی است که مشخصه آثار فالستروم است و حول محور ناآرامیهایی میچرخد که در نهایت به اعتراضات سال 1968 منجر شد.
در سال 1968 دو فیلم مستند در مورد جنبش ضدجنگ ویتنام در نیویورک برای تلویزیون سوئد ساخت و سال بعد موزه هنرهاای مدرن دستاوردهای او را به نمایش گذاشت.
در ادامه، فعالیت های او رادیکالیزه شد و ابعاد سیاسی به خود گرفت. شاید به همین علت است که این هنرمند پرکار و مهم به حاشیه رانده می شود.
اویویند فالستروم اغلب از نمادها و متن های مرموز استفاده می کند. به گفته خودش او به دنبال ایجاد دنیایی از موقعیت ها و اقدامات در یک فضای زمانی متناقض و منقطع است. از هنر برای ارائه گزارشی از علایق مختلف و آموزه های سیاسی حاکم بر دوران استفاده کرد. در حقیقت او نظارگر حادثه های سیاسی جهانی و فرایندهای مالی پیرامون خود، کارهای تعاملی ساخت که دستکاری اطلاعات و داده ها را در دوران جنگ سرد نشان می داد.
برخی آثار او را به علت داشتن تصاویر مبتنی بر دلارها، تکه های پازل و… در زمره پاپ آرت [9]می دانند، اما آثار او علاوه بر این تصاویر شامل حکاکی و کلاژ نیز می شود و شاید بتوان هر هنرمند معاصر که کلمات را با تصاویر، ارجاع فرهنگی اجتماعی، نقاشی و گرافیک ترکیب می کند، تا حدی وارث فالستروم دانست.
او در خط مقدم جنبش [10]concrete poetry بود، چیزی در زمینه فنون سورئالیسم و پیشگام در استفاده از تصاویر کتاب های کمیک و پرتره هایی از چهره های معروف نظیر مائو، اخبار صفحات اول مجلات تا بتواند آثار مفهومی و انتقادی خلق کنند.
تحلیل آثار اویویند فالستروم از طریق استعاره و وجود عناصر متحرک منعکس می شود. نقاشی های متغیر که به عنوان “تابلوهای بازی” نیز شناخته می شوند و به عنوان چیدمان های شاعرانه تصویر می شوند، نمایشی هستند که به مشارکت فعال بیننده نیاز دارند.
Ten by ten در مورد جهش های بزرگ و غیرمنتظره در تاریخ هنر است. که در آن هر نسخه شامل ده شاهکار از زمان ها و مکان های مختلف است تا با ما گفتگو کنند. هدف این است که به مخاطب اجازه دهد قدرت چند اثر برگزیده را تجربه کند. این اثر متشکل از مربع های براق مغناطیسی، متحرک، چوبی به ابعاد 15 اینچ که هر سطح را تصویر و متنی پوشانده با تکنیک تمپرا و به بیننده اجازه می دهد تا آنها را هرطور که لازم است به اطراف حرکت دهد. این اثر پازل مانند هرگز حل نمی شود. شاید بتوان تصور کرد که چیدمان مختلف مکعب ها، با پیکربندی درست، بهطور جادویی، میتواند انتزاع را به نمایش تبدیل کند.
کلاژهای او برشی است از نوارهای سیاه و سفید فیلم که از نو جفت و جور می شود تا دنیای متراکم و آشفته ای از پیوندهای گنگ پدید آورد. به الگوهای بزرگی از تصاویر پاره پاره ای روی می آورد که ارزش های هنری یا سیاسی معاصر را مورد تفسیر و انتقاد قرار می دهد یا محکوم می کند.
در سال 1974 یک قطعه دیواری فلزی، دارای پایه ای که از آن بیست میله ی فلزی بیرون می زند، سر هر میله قطعه ای شبیه پرچم متصل است. این تکه ها که حکایت از پرندگان در حال پرواز یا یک جنگل عجیب و غریب دارد، مملو از متن هایی است که اشاره به اغتشاش و ناآرامی سیاسی دارد. متحرک سازی مجسمه، انبوهی از قطعات متن دست نویس، که نوشته فدریکو گارسیا لورکا[11] طنین انداز است، اشاره تمثیلی به نقض حقوق بشر دارد. همراه با صریح بودن عنوان – برگرفته از یک سطر در شعر متاخر سیلویا پلات[12] – انتقاد فالستروم از کودتا که اولین رهبر منتخب دموکراتیک شیلی را سرنگون کرد، رسا و واضح است.
مخالفت این هنرمند در چهار قطعه ابریشمی که بین سالهای 1973 و 1974 تولید شد، تقویت شد. مانند نقشههای کارتونی رنگارنگ جهان، که به سبکی خارقالعاده ارائه شدهاند و صفحه را بهطور بیشکل پر میکنند، این چاپهای شاد مملو از اطلاعاتی درباره بدترین مسائل سیاسی و اجتماعی هستند. مسائل دهه 70 مانند استیضاح ریچارد نیکسون[13]، جنگ ناعادلانه در ویتنام، دخالت ایالات متحده در آمریکای لاتین، ویرانی محیط زیست، فقر، و طمع شرکت ها . قابل توجه است که نقشههای فالستروم به صراحت بر ارتباط رویدادهای محلی با بحرانهای جهانی اصرار دارند.
اگر سرطان اویویند فالستروم را از پای در نمی اورد قطعا بیشتر شناخته می شد. مکعب ها و شبکه ها در هنر در دهه 60 همه جا وجود داشتند، اما فالستروم به طور خاص به فرهنگ عامه اشاره می کرد و می پرسید: ” هنر برای چه کسانی است؟” “آیا هر بیننده بالقوه یک هنرمند است؟” “آیا تولید هنر می تواند یک کار جمعی باشد؟” “آیا روند ایده، هنرمند را به عنوان خالق و هنر را به عنوان ابزاری برای تسلط او نشان می دهد؟”
[1] Oyvind Fahlstrom (December 28, 1928 – November 9, 1976)
[2] Sao Paulo
[3] Revolutionary socialism
[4] World War II 1939 to 1945s
[5] Barbro Östlihn (May 20, 1930 – January 27, 1995)
[6] Bob Hope (May 29, 1903 – July 27, 2003)
[7] Mao Tse TungDecember (26, 1893 – September 9, 1976)
[8] Bob Fass (June 29, 1933 – April 24, 2021)
[9] Pop Art
[10] در اصل،آثار concrete poetry به همان اندازه که شعر هستند، قطعات هنر تجسمی نیز هستند که با کلمات ساخته شده اند. هنرمندانی نظیر Max Bill و فالستروم این اصطلاح را در اوایل دهه 1950 به وجود آوردند. اشعار عینی که انتزاعی و بدون کنایه از شعر قابل شناسایی باشند. با گسترش این جنبش و رسیدن به اوج محبوبیت خود در دهه 1960 concrete poetry کمتر انتزاعی شد و توسط بسیاری از شاعران متعارف به عنوان یک قالب شعری خاص در ادبیات و هنرهای تجسمی پذیرفته شد و مانند بسیاری از هنرهای بصری اکنون از فیلم ، عکاسی و حتی صوت در ترکیب با حروف و کلمات برای دستیابی به جلوه های جدید استفاده می شود.
[11] Federico del Sagrado Corazón de Jesús García Lorca (5 June 1898 – 19 August 1936)
[12] Sylvia Plath (October 27, 1932 – February 11, 1963)
[13] Richard Milhous Nixon (January 9, 1913 – April 22, 1994)