آنیش کاپور – قسمت اول – هنر مفهومی

اصطلاح هنر مفهومی[1] که سل له‌ویت[2] برای توصیف آثار خود و همانند آن در دهه 1960 میلادی بکار برد و این دهه عرصه‌ی مباحث بسیاری در ورای تاریخ هنر بود. دهه‌ای که روح دوران رونق اقتصادی و کارایی منطق اقتصاد مبتنی بر مصرف بازار آزاد را به نمایش می‌گذاشت.

این نحله هنری در ساخته‌گزیده‌های مارسل دوشان[3] ریشه دارد. آنچه وی عمیقا به آن توجه داشت، پیوستگی و کنش و واکنش اشیا نسبت به یکدیگر و نیز نسبت به تماشاگر بود. اما در دهه 60 به یک جنبش عظیم هنری و به عنوان یک پدیذار ظاهر شد؛ جنبشی معترض بر ضد احاطه شی در هنر پاپ[4] و مینیمالیسم[5] که خود سرآغاز پست مدرن[6] تلقی می‌شود. قالب و نظریه‌ای که معنا کردن آن دشوار خواهد بود، چرا که معنا از جمله موضوعاتی است که هنر مفهومی، آن را به چالش می‌کشد، اما می‌توان گفت که فکر و ایده بیش از ابزار بیان، چگونگی ارایه و حتی اثر نهایی حائز اهمیت است؛ در واقع ماده اصلی هنر مفهومی ” تفکر” و ” زبان” است، که به موجب آن هنرمندان به بازنگری در دغدغه‌های زیبایی‌شناسی کهن پرداخته و سعی بر آن داشته تا هنر را از قید شیئیت (شی) و در نهایت ارزش‌های تجاری و سودگرایانه رها سازند.

از عوامل پدید آمدن این جنبش می‌توان به آگاهی یافتن انسان از ماهیت جهان و مالک نبودن وی بر آن، جنگ‌های منطقه‌ای و تنش حاصل از آن، آگاهی انسان از نیازهای خود و ناتوانی در برآوردن آنها، اختراع و ساخت ابزارها جهت انهدام و ویرانگری و نیز تغییر موضع هنرمند در برابر جهان تجارت هنر اشاره کرد.

بنابراین هنرمندان مفهومی، انگارها و اطلاعات مورد نظرشان را به مدد مواد گوناگون و ناهمخوان همچون: مقاله، عکس، نمودار، نقشه، فیلم سینمایی یا ویدیویی و نیز از طریق زبان گفتاری به مخاطبان انتقال می‌دهند که در آن مشارکت ذهنِ تماشاگر را بیش از چشم و عاطفه‌ی او می‌طلبد.


[1] Conceptual Art

[2] Sol LeWitt (1928) متولد نیویورک و از نمایندگان مینیمال آرت.

[3] Marcel Duchamp (1887-1968)

[4] Pop Art

[5] Minimal Art

[6] Post-Modern