بررسی نگاره سوگواری در مرگ شوهر لیلی از خمسه نظامی

نگاره دوم – سوگواری در مرگ شوهر لیلی

برای بررسی نگاره “سوگواری در مرگ شوهر لیلی” ابتدا به فرهنگ سوگواری و عزا اشاره می شود.  سایه سیاه و سنگین مرگ، این دغدغه همیشگی ذهن بشر همگام با زندگی، همواره با انسان بوده و این راز مخوف پیوسته ذهن او را به خود مشغول داشته و چون راهی برای مقابله با آن نیافته، لذا تلخی حضورش را پذیرفته و بدان تن داده است. با قبول واقعیت مرگ، هر ملتی به فکر افتاد تا این بخش از زندگی را بنا بر مذهب و فرهنگ و سنت خویش با اداب خاصی پاس دارد.(ذوقی،1391،شماره 13،83)

آداب شستن و کفن پوشاندن مردگان یکی از رسومی است که از دیرباز بین مردمان فرهنگ های مختلف رایج بوده و در شاهنامه فردوسی نیز اشاره می شود و این نکته با توجه به اینکه کفن دوزی در آیین مهرپرستان و زرتشتیان وجود ندارد جای بسی تامل است.(همان،84) ستودان (استودان) زرتشتیان به شکل دایره، مکانی برای دفن مردگان بر بالای کوه یا تپه که در وسط آن چاهی برای قرار دادن جسد بوده است. ابتدا مردکان را در هوای آزاد قرار می دادند تا کرکس ها و حیوانات از گوشت آنها سود ببرند و سپس استخوان ها را درون چاه می انداختند.(همان،85)

از دیگر آداب سوگواری می توان به این موضوع اشاره کرد که مردگان به ویژه اگر  از شاهزادگان و بزرگان جنگجو بوده، تابوت زرین ساخته و به طلا و جواهری می آراسته اند و پیکر در گذشته را به پرنیان و دیبای گران می پیچیدند و تابوت و جسد را معطر ساخته و برای خاکسپاری دخمه ای بر وی می کندند و اگر از جنگجویان و دلیران بود،سلاح و ابزار وی را نیز می آراستند و مراسم ماتم می گرفتند که در گرشاسب نامه نیز به آن اشاره شده است.(همان،87)

همچنین از مطالعه احوال و تاریخ گذشتگان چنین بر می آید که در میان برخی ملل  واقوام پوشیدن جامه سپید در وقت عزا معمول بوده است. همچنین در اثر سترگ شاهنامه جامه هایی با رنگ تیره چون لاجوردی، سیاه رخت سوگ و عزا ذکر گردیده. امروزه نیز در فرهنگ ها سیاه پوشیدن درمراسم عزاداری نشانه غم و اندوه در سوگ عزیز از دست رفته است. شاید به این دلیل است که تمام رنگ ها که باعث زیبایی در جهان می شوند در برابر چشم عزیز از دست رفته دیگر جلوه ای ندارد و همه سیاهی و تاریکی است. .(همان،92)

در مورد ایام سوگواری هم با توجه به قبایل مختلف از سه روز و هفت روز و یک ماه و چهل روز و یک سال عزاداری ذکر شده است. در مورد آداب و آیین عزا به عنوان نمونه هومر در اودیسه این گونه اشاره می کند: ای آخیلوس، پس از آنکه پیکر زیبایت را با آب نیم گرم و بوی خوش شستیم، فرزندان دانائه در کنار تو اشک های سوزان فراوان می ریختند و موهای خود را می کندند.(هومر،1370،535)

اندوه ماتم زدگان از داغ فراق و غم سنگین عنان اختیار از کف داده و مویه کنان و موی کنان چنگ بر رخ انداخته و زلفان خود را آشفته می سازند و گیسوان خود را می برند و خاک بر سر افشانده و گریان می درند. پریشان کردن کردن مو و مو کندن در مراسم عزا در شاهنامه فردوسی و انه اید ویرژیل و اودیسه هومر اشاره شده است.

“تمامی سپاهیان و فرمانبرداران پالاس، مردان تروایی، زنان ایلیویی به آیین سوگ با گیسوانی پریشان بر گرد جسد پالاس، تنگ، فراهم آمدند تا انه بر آستانه در بلند آشکار شد.”(ویرژیل،1369،353)

“آن گاه مادر هکتور موهای خود را کند،چشم بر سپر دوخت و هوا را از فریاد دل شکاف خود پر کرد. پدرش ناله های دردناک بر آورد. گرداگرد ایشان فغان کردند. همه در شهر سر به گریستن نهادند، چنان می نمود همه ایلیون از فرازگاه برج هایش دستخوش شراره های خانمان سوز شده است.”(هومر،1349،669)

در میان هندیان نیز موی گشادن به رسم عزا و نوحه گران و گریستن بر مرده از رسومات سوگواری می باشد به طوری که در مهابهارات به آن اشاره می شود. مراسم آیین عزا و سوگواری در میان مسلمانان نیز رایج بوده و از آن جمله می توان به برپا کردن نماز میت که فقط در میان مسلمانان وجود داشته اشاره کرد، سنت حسنه ای که موجب تسکین آلام و درد فراق گشته.

چنانکه در فرهنگ ها و رسوم اقوام آمده، آیین کفن و دفن و سوگواری در هر سرزمینی به گونه ای خاص که در برگرفته از دل تمدن و فرهنگ آن ملل بوده نمایان شده، اما برخی از این آداب مشترک بوده وبرخی دیگر رفتارها و اعمال نمادینی بوده که حکایت از سوگ و دردمندی سوگواران می کند،مانند روی خستن و در خاک غلتیدن و موی گشادن و موی کندن و خانه و اسباب مرده را به آتش کشیدن و غیره.

Khamsa of Nizami
سوگواری در مرگ شوهر لیلی، هرات، قاسمعلی، 899هجری قمری.

این نگاره منسوب به قاسمعلی است، اما در پرداخت بعضی قسمت ها شبیه نگاره ای به نام “خاکسپاری(پسری که در مرگ پدرش زاری می کند)” از بهزاد است که از منطق الطیر به سال 888 تصویر شده است که در آن اشخاصی که در حال سوگواری هستند و نیز فرد بیدق به دست به گونه ای تکرار شده است، حتی گویی درخت نگاره خاکسپاری همان فرد بالا(اذان گو) در نگاره سوگواری ست.

Khamsa of Nizami
خاکسپاری، بهزاد، هرات

در نگاره سوگواری در مرگ شوهر لیلی نگاه توسط فرد بیدق به دست وارد نگاره شده  و به درون خانه هدایت می شویم و از آنجا به فرد متکدی اشاره می کند. به زن و مردی که گویا تاب این درد را ندارند و اشکریزان یکدیگر را در آغوش گرفتند یا به فردی که دست به دعا بلند کرده اشاره می شود. به افرادی که با آستین های بلند که نماد پشت کردن به دنیاست، به زنی که از شدت ناراحتی در حال افتادن است که گویی لیلی است که توسط دو زن دیگر ایستاده، به مردی که گویا در حال نگاه کردن به لیلی است ودر پایان به مردی که به نظر می رسد می خواهد خبر مرگ یا اذان را به گوش همه برساند، اشاره می شود. گویی میخواهد این خبر حتی به گوش بیننده تصویر هم برسد. نگاه با این فرد به بیرون هدایت می شود.

در این نگاره به نسبت نگاره های دیگر در فضا و معماری از تزیینات کمتری استفاده شده است.


– ترابی،محمد،نگاهی به تاریخ ادبیات ایران از روزگاران پتش از اسلام تا اوایل قرن هفتم،تهران،ققنوس،1382.

-شهابی،علی اکبر،نظامی،تهران،ابن سینا،1343.

-زرین کوب،عبدالحسین،پیرگنجه در جستجوی نا کجا آباد،تهران،سخن،1372.

-پاکباز،رویین،دایرة المعارف هنر،تهران،فرهنگ معاصر،1389.

– پاکباز،رویین،نقاشی ایرانی از دیرباز تا امروز،تهران،زرین و سیمین،1392.

-کرباسی،شاهکارهای نگارگری،تهران،موزه معاصر،1390.

-پوپ،ارتور اپهام،سیر و صور نقاشی ایران،ترجمه یعقوب آژند،تهران،مولی،1389

-هومر،اودیسه،ترجمه سعید نفیسی،تهران،علمی فرهنگی،1370.

-ویرژیل،انه اید،ترجمه جلال الدین کزازی،تهران،مرکز،1369.

-فخار تهرانی،فرهاد،حمام ها،از معماری ایران محمد یوسف کیانی،سمت،1389.

-پیرنیا،محمد کریم،آشنایی با معماری اسلامی ایران،سروش دانش،1390.

-تجویدی،علی اکبر،نقاشی ایران از کهن ترین روزگار تا دوره صفویان،تهران،فرهنگ و هنر،1352.

-ثروت،منصور،مجموعه مقالات کنگره نظامی،تبریز،دانشگاه تبریز،1372،ص1.

-موسوی لر،اشرف،مجموعه مقالات همایش بین المللی کمال الدین بهزاد،ویراستار بهنام صدری،تهران،فرهنگستان هنر،1383.

-معروف،حبیب،1370،نگاره های پنج گنج شهر آشنایی،نشر داتش،شماره 67.

-ذوقی،سهیلا،1391،آیین تعلیمی کفن و دفن و سوگواری در هشت اثر حماسی،تحقیقات تعلیمی و غنایی زبان و ادب فارسی،شماره 13.

-ثابتی،الهه،1382،معماری حمام در مینیاتور ایرانی،کتاب ماه هنر،شماره 63و64.

نوری شادمهانی،رضا،1385،عناصر ساختاری و تزییناتی حمام در نگاره ای از کمال الدین بهزاد،کتاب ماه هنر،شماره101.

-رمضانزاده،پروانه،1382،روزنه ای بر تحلیل نگاره هارون الرشید در حمام،جلوه هنر،شماره 23.

-لاریجانی،لاله،واژه و نگاره در خمسه نظامی،پایان نامه کارشناسی ارشد پژوهش هنر،دانشکده هنرهای کاربردی،دانشگاه هنر تهران،1376.

منابع تصاویر

-اشرفی،م م،از بهزاد تا رضا عباسی،ترجمه نسترن زندی،تهران،متن،1388.

-هیل،درک،معماری و تزیینات اسلامی،ترجمه مهرداد وحدتی،تهران،علمی و فرهنگی،1375.

– پاکباز،رویین،نقاشی ایرانی از دیرباز تا امروز،تهران،زرین و سیمین،1392.